بغلم کرد

یکم مکث کردم

گف آخیشش چه خوب بود

 

 

تصمیم گرفته بودم دیگه گریه نکنم

واسه همین بود که خندیم

 

 

 

با همه ی غم و بغض و درد و کوفت و زهرماری که داشتم
سرم و گذاشتم رو بالشت
و
اتفاقا خوابمم برد

 

 

 

همه ی شهر ساکتن

سکوت

همه به صدای فلوت همسایه گوش میدن

میتونم تک تک خونه ها رو تصور کنم

فلوت میزنه . .

 

 

همه خوشحال بودیم

تمام شب و چه کارا که نکردیم

تا وختی که دید شماره ی پاسش و اشتباه زدن

فیییسسسس. ...

 

 

من چند تا اخلاق تخمی دارم

یکیش اینه که برام مهم نی شبا پیشم کی میخوابه

اینم از وختی که شبا پیش یه گاوی میخوابیدم عادتم شد

راستش رو بخوای از وختی

بعد از اون گاوه با بعدی خوابیدم

دستم اومد که

گاو بودن و مهم نبودن طرف خیلی هم خوبه ..

فهمیدی ؟

 

 

همه جا رو تلخی گرفته

 

 

 

 

چند شبه خواب های پریشون میبینم
خواب تو
خودم
با هم
تو همون زندگی
با همون عشق

کابوسین واسه خودشون

 

 

 

 

 

همه چی از اون موقعی شروع شد که فهمیدم صمیمی ترین دوستم اومده خونه ت

 

 

 

 

 

چی میشه نوشت

وختی مدتهاست حرف نزدی