پرستار میزد به پام هی میگف زهرا نفس ..

 

 

 

 

موج دریا با صدای مرغ دریایی میشه یه عالمه غم

که اگه هوام ابری باشه اسمش میشه دق

 


دیروز بیشتر از همیشه به خودم رسیدم
سر و وضعم و با این که هیچ وخ برام مهم نیس کلی صفا دادم یکم آرایش کردم
سعی کردم عطر بزنم
اصن یه طور خاصی بودم
دلم انگار هیجان داشت
همین که نشتم تو ماشینش
همین که رفتیم تو اتاقش
همین که پیشم نشست
سرم یهو درد گرف ٬ گر گرفت بوی عطر خودم اذیتم میکرد
خواستم فرار کنم ٬نمی شد
اونم هی مرتب میگف
بخاطر من انقد به خودت رسیدی ؟! چه خوب شدی امروز . .

چه گه بود دیروز

 

 

 

پست مطلب جدید م و بخورم

 

 

از ته دل دلم برا پدری که نمی تونست راه بره سوخت

 

 

have i realy lost my control

 

عین سگ دلم براش تنگ شده

ولی حوصله اش و ندارم